یکی از دوستان نزدیک من یک معمار دادهی باتجربه است. از اونجایی که من همیشه دربارهی مدیریت پروژهی IT مقاله مینویسم، جدیداً ازش پرسیدم که یک کار مدیریت پروژه قبول میکنه یا نه. جواب داد هرگز!
وقتی دربارهی این طرز فکرش بیشتر ازش پرسیدم، به پنج دلیل که چرا از مدیریت پروژه و مدیران پروژه بدش میاد و سعی میکنه از این شغل تا جایی که ممکن هست دوری کنه رسیدم.
مدیران پروژه بیش از حد ساختارگرا هستند
با اینکه هر تیم IT میتونه از یک مقدار ساختار سود ببره، دوست من احساس میکنه که مدیران پروژه در کل بهشدت در این زمینه سختگیری میکنند و برای هر کاری، هزینه و میزان کار در هر ساعت رو تخمین و بعد کارمندان رو مجبور به تبعیت از خودشون میکنند حتی وقتی که وسعت پروژه یا نیازهای مشتری تغییر میکنه. به قول دوستم «خیلی از مدیران پروژه جوری رفتار میکنند انگار همه چی راجع به اونها و فرآیندهای مد نظرشون هست در صورتی که این ما هستیم که به کار نزدیک هستیم و میدونیم دقیقا که چی نیاز هست انجام بشه، برای همین بعضی وقت ها مدیران پروژه باید بیخیال شوند»
مدیران پروژه همیشه حضورشون رو توجیه میکنند
دوستم میگه که بیشتر تعاملاتش با مدیران پروژه صرفا درست کردن یک سری چهارچوب بهدردنخور دورکاری بوده که تابهحال به همین صورت هم بدون مشکل پیش میرفته. «مدیران پروژه همیشه به نظر میاد که خیلی کار میکنند. یک عالمه گزارش، اسناد، جدول و نمودار که هیچ کاربردی ندارند بهجز اینکه نشون بدن که مدیران پروژه مشغول کار هستند»
مدیران پروژه عاشق تشکیل جلسهاند
مدیران پروژه جلسات خیلی زیادی رو تشکیل میدهند و زمان زیادی صرف پرداختن به تمام جوانب یک پروژه میکنند. «ما معماران داده معمولا موظف هستیم که ۶ ساعت از روز را صرف توسعه کنیم، و دو ساعت بعدی را صرف جلسات، تماسهای تلفنی، و بررسی ایمیلها کنیم؛ اما جلسات مدیران پروژه اینقدر زیاد و طولانی هست که همیشه از مجبور هستیم از زمان توسعه کم کنیم و در آخر هم شکایت میکنند که چرا وظایف سپردهشده در زمان ن معینشده انجامنشده است.»
مدیران پروژه بیپرده گفتگو نمیکنند
یک جمله معروف راجع به معلما هست که میگه «کسانی که نمیتوانند کاری انجام دهند، تدریس میکنند.» این موضوع در مورد مدیران پروژه ام صدق میکنه
به نظر بعضی افراد کسانی مدیر پروژه می شوند که مهارت کافی رو برای توسعه دهنده شدن ندارند و در نتیجه کمبود اعتماد به نفس دارند، از قدرتشون بهشدت مراقبت میکنند و وقتی که در معرض خطر یا تحت فشار هستند به کسی نمی گویند که قصد انجام چه کاری رو دارند.
«خیلی از مدیران پروژه چشم انداز بلند مدت خودشون رو با تیم به اشتراک نمیذارند. به همین دلیل ممکن هست بعضی از کارها رو تموم کنیم بدون اینکه تصویری داشته باشیم که بعدش باید چیکار کنیم.»
مدیریت پروژه ی بیش از حد ریزبینانه، نشانی از بی اعتمادی است
«در طول ۱۸ سال کارم در این زمینه، به این نتیجه رسیدم که هرچقدر کمتر یک سازمان IT به کارمندان اعتماد داره، بیشتر به مدیر پروژه نیاز داره اما اگر یک تیم خوب برای شروع نداشته باشی، مشکلی داری که حتی مدیر پروژه هم نمیتونه حلش کنه»
دوستم شخصا از دست مدیران پروژه ای که به روند خود اطمینان ندارند خسته است. «من یه بار یه پروژه ای داشتم که کاملا موفق بود؛ به موقع و با بودجه بندی مناسب ولی مدیر پروژه اعصابم رو خورد کرد چون که از شیوه تخصیص زمان ها خوشش نیومده بود به همین دلیل کل پروژه رو شکست خورده تلقی کرد که این بی اعتمادی خیلی بی انگیزه ام کرد»
آیا دوست من تنها توسعه دهنده ای هست که این احساس رو راجع به مدیران پروژه داره؟ با توجه به یه پرسشنامه ی آنلاین توسط Amplicate، نه! ۵۱ درصد پاسخ دهندگان گفتند که از مدیران پروژه و از مدیریت پروژه متنفرهستند بنابراین اگر شما مدیر پروژه هستید یا به عنوان بخشی از کارتون مدیریت پروژه می کنید، احتمالا ایده خوبیه که فعالانه به این مسائل توجه کنید.
خنثی کردن نفرت ها از مدیران پروژه
به نظر من هرچقدر که مدیران پروژه حین گفتگو با تیم رک تر باشد، خیلی بیشتر به نفع همه است. وقتی با یک تیم جدید کار می کنید، نظر هر عضو تیم رو در مورد بهترین شیوه برای پیش بردن پروژه، مستند کردن پیشرفت، و اندازه گیری میزان موفقیت بپرسید. توضیح بدین که چرا پروژه برای اون سازمان مفیده و تمام انتظارات رو عنوان کنید.
به یک ساختار جهت جلسات که برای بهره وری بیشتر کار مفید است توافق کنید همچنین شفاف سازی کنید که چگونه، چه وقتی، و چرا شما قرار است که در طول پروسه ی توسعه کار را چک کنید و در نهایت، وقتی دخالت می کنید، بداخلاق نباشید مثل یک مدیر، باید همیشه در قدردانی کردن سخاوتمند باشید. اگر اعضای تیم شما از دیدن چهره یا ایمیل شما خوشحال می شوند و از نظر و پشتیبانی شما استقبال میکنند، شما تمام کار ها را برای خنثی کردن شخصیت منفی مدیر پروژه درست انجام داده اید.